فلسفه انسان شناسی از نگاه حکمت برتر
نویسندگان
چکیده
انسان محور جهان است و بدون تفسیر صحیح و منطقی از او، هرگونه تفسیری نسبت به هستی مبهم و ناکارآمد خواهد بود. از این روی انسان شناسان و جامعه شناسان و فلاسفه اگزیستاسیالیست سعی وافری پیرامون انسان و شناخت ابعاد وجودی وی مبذول نموده اند و علم انسان شناسی را رکن ورود به هستی شناسی جامع قلمداد کرده اند و پیرامون آن قلم زده اند تا جایی که گویی مدخل ورود به علوم بشری و غیربشری همین علم است. البته انسان شناسی برای دیگر شاخه های علوم انسانی همچون مدیریت نیز مبنایی به دست می دهد که در نحوه شناخت ما از ارکان سازمان مؤثر است. بنابراین نوشتار در پیش رو از جهت روشن شدن مباحث انسان شناسی و ابعادش از دیدگاه علوم و ادیان و فلسفه و عرفان مورد توجه قرار گرفته است و تلاش در روشن شدن ابعاد درونی و بیرونی انسان در حد میسور، شده است.
منابع مشابه
فلسفه انسانشناسی از نگاه حکمت برتر
انسان محور جهان است و بدون تفسیر صحیح و منطقی از او، هرگونه تفسیری نسبت به هستی مبهم و ناکارآمد خواهد بود. از این روی انسان شناسان و جامعه شناسان و فلاسفه اگزیستاسیالیست سعی وافری پیرامون انسان و شناخت ابعاد وجودی وی مبذول نمودهاند و علم انسان شناسی را رکن ورود به هستی شناسی جامع قلمداد کردهاند و پیرامون آن قلم زدهاند تا جایی که گویی مدخل ورود به علوم بشری و غیربشری همین علم است. البته انسا...
متن کاملفلسفه انسان شناسی حکمت متعالیه؛ در مقایسه تطبیقی با «انسان یونانی» و «انسان مدرن»
در یک تقریر کلی، تفاوت نحلههای اندیشگانی را میتوان به تفاوت «انسانشناسی» آن نحلهها ارجاع داد؛ یعنی میتوان بنیانهای اندیشه و مواجهات یک عالم فکری با جهان واقع را متعین از طرز تلقی آن اندیشه نسبت به مفهوم «انسان» دانست. لذا یکی از بهترین شیوههای تحلیل برای فهم تفاوتهای نظامهای اندیشگانی، مقایسهی تطبیقی «انسانشناسی» آنها و تعاریفی است که از مفهوم «انسان» بهدست میدهند. در این مقاله سع...
متن کاملفلسفه انسان شناسی حکمت متعالیه؛ در مقایسه تطبیقی با «انسان یونانی» و «انسان مدرن»
در یک تقریر کلی، تفاوت نحلههای اندیشگانی را میتوان به تفاوت «انسانشناسی» آن نحلهها ارجاع داد؛ یعنی می توان بنیان های اندیشه و مواجهات یک عالم فکری با جهان واقع را متعین از طرز تلقی آن اندیشه نسبت به مفهوم «انسان» دانست. لذا یکی از بهترین شیوههای تحلیل برای فهم تفاوتهای نظامهای اندیشگانی، مقایسه ی تطبیقی «انسانشناسی» آن ها و تعاریفی است که از مفهوم «انسان» به دست میدهند. در این مقاله سع...
متن کاملحکمت خودی و فلسفه شرقی در نگاه اقبال لاهوری
علامه اقبال لاهوری نظریهپرداز فلسفه و حکمت خودی است که حکمت درآمیخته با درد و عشق و نیز عشق همراه با حکمت و خردورزی و خودباوری را که از ژرفای فطرت، خلقت و حقیقت برخاسته، بیان میدارد. پیامدهای چنین حکمتی عبارتاند از: حرکت، حرارت، تپش، کوشش، مقاومت، پویایی، رهایی و تعالی: ای خوش آن کو از خودی آیینه ساخت و اندر آن آیینه عالم را شناخت (16، ص: 428) نقطهی نوری که نام او خودی است ز...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
مدیریت فرهنگ سازمانیناشر: پردیس فارابی دانشگاه تهران
ISSN 2423-6942
دوره 4
شماره 1 2006
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023